بازاندیشی در مفهوم فقر در خانوار کارگری ایرانی/ امین قضایی
ماهنامه خط صلح – شاخصهای اقتصادی فقر را به مثابه «کاهش کیفیت زندگی» و یا «محرومیت» یعنی کاهش دسترسی به منابع مادی میفهمند. سنجش میزان افول درآمدها نسبت به خط فقر (شاخص خط فقر) یا کاهش قدرت خرید روشهای عمده برای محاسبهی میزان فقر هستند. در مطالعات جامعهشناختی نیز تأثیرات اجتماعی فقر معمولاً تعمیق نابرابری، تبعیض، افزایش جرایم، محرومیت اجتماعی و بیثباتی خانوادهها دانسته میشود. پس یک تحلیل اقتصادی صرفاً به اندازهگیری کاهش کیفیت زندگی قناعت میکند و جامعهشناسان نیز تصور میکنند که از اینجا به بعد، کار آنها ارزیابی عواقب اجتماعی این کاهش کیفیت زندگی و محرومیت است.
در این مقاله نشان میدهم که همچنان میتوان شاخصها و محاسبات بیشتری برای ارزیابی فقر به کار گرفت. به بیان دیگر، از زمانی که یک خانوار کارگری با کاهش سالانهی دستمزد حقیقی مواجه میشود تا وقتی که این کاهش به تأثیرات اجتماعی مانند بیثباتی خانواده منجر میشود، این خانواده از درام پر پیچ و تابی گذر میکند و مسائل بسیاری به میان میآید که همگی قابل اندازهگیری هستند، اما از چشم اقتصاددانان و جامعهشناسان دور مانده است.
برای شروع، ما باید دستمزدهای حقیقی را مد نظر قرار دهیم و نه دستمزدهای اسمی. حداقل دستمزد ماهیانه بدون در نظر گرفتن هرگونه مزایا در سال ۱۴۰۳، هفت میلیون و صد و شصت و شش هزار تومان اعلام شده است که نسبت به سال قبل با میزان پنج میلیون و سیصد و هشت هزار تومان، ۳۵ درصد افزایش داشته است. اما این دستمزد اسمی است و اگر هر سه فرمول مرسوم برای محاسبهی دستمزد حقیقی را با تورم ۴۳.۶ (۱) درصد در نظر بگیریم پس به اعداد زیر میرسیم (۲):
نظرات
ارسال یک نظر