ماهنامه خط صلح – یکی از ممنوعیتهایی که پس از انقلاب بهمن ۵۷ در پی سیاستهای جمهوری اسلامی مبنی بر جداسازی زن و مرد از یکدیگر اعمال شد، ممنوعیت تماشای مسابقات مردان توسط زنان و برعکس در سالنها و ورزشگاهها بود. در راستای این سیاست، مردان اجازهی تماشای ورزش زنان را ندارند و هواداران زن تیمهای ورزشی نیز نمیتوانند این بازیها را از نزدیک ببینند و برای تماشای تیم مردان به ورزشگاهها بروند. طبق نظر بسیاری از مراجع شیعه دیدن بدنهای زنان و مردان در لباسهای ورزشی برای تماشاگران مرد و زن تحریککننده است. از سوی دیگر، از نظر آنها، اختلاط زنان و مردان در سکوهای ورزشی و شادی و هیجان آنها میتواند فضای نامناسبی به بار بیاورد. این در حالی است که در بسیاری از کشورهای اسلامی مانند عربستان نیز امروز ورود زنان به ورزشگاهها آزاد است و فقط این جمهوری اسلامی و طالبان است که این ممنوعیت و سختگیری را بر زنان تحمیل میکند.
مقاومت زنان برای شکستن این حکم تبعیضآمیز در دهههای گذشته جریان داشته و زنان همچنان در تلاش هستند تا حقوق برابر خود در این زمینه را به دست آورند. علاقهمندان به فوتبال و فعالین حقوق زنان، در این راستا همه کار کردند؛ از راهاندازی کمپین و درخواست از فیفا و فدراسیون فوتبال آسیا برای فشار بر مسئولان جمهوری اسلامی برای برداشتن این ممنوعیت گرفته، تا حضور در برابر درهای استادیوم به نشانهی اعتراض و مقاومت برای ورود. حتی میتوان به ورود دختران با لباسها و گریمهای مردانه به ورزشگاهها اشاره کرد. اما این ماجراها پایانهای دلخراش و خطرات جبرانناپذیری نیز برای زنان به همراه داشته که یکی از آنها خودسوزی سحر خدایاری، معروف به «دختر آبی» از هواداران تیم استقلال در ۱۱ شهریور ۱۳۹۸ بود که در اعتراض به حکم دادگاه مبنی بر مجازات وی به جرم حضور در ورزشگاه رخ داد.
اگرچه از ۱۸ مهر ۱۳۹۸، در پی فشارهای فیفا و فدراسیون فوتبال آسیا مبنی بر محروم کردن ایران از بازیها و اعتراض و مقاومت زنان برای ورود به ورزشگاها، زنان ایرانی کم کم به صورت رسمی توانستند پایشان را در ورزشگاهها بگذارند (مانند دیدار تیم ملی مردان ایران و کامبوج در جریان مسابقات مقدماتی جام جهانی فوتبال ۲۰۲۲ که پس از خرید بلیت اینترنتی وارد ورزشگاه آزادی شدند)، اما هنوز در ایران زنان به صورت عادی و همانند مردان نمیتوانند بلیت تهیه کنند و در ورزشگاههای کشور حاضر شوند.
سرانجام و در آخرین فصل لیگ برتر فوتبال (۱۴۰۳-۱۴۰۲)، زمانی که بنا شده بود حضور زنان در ورزشگاهها قانونی باشد، این موضوع در شهریورماه با سالگرد کشته شدن مهسا امینی گره خورد و در نتیجه تصمیمگیری برای برگزاری بازیهای فوتبال با حضور تماشاچیان در این ماه –به خصوص هفتههای پایانی آن— منوط به دستورات دستگاههای امنیتی جمهوری اسلامی شد و هیچ برنامهی مشخصی پیش از بازیها دربارهی هفتههای آخر شهریورماه به طور مشخص اعلام نمیشد. پس از گذشت آن برهه، فدراسیون فوتبال ایران اعلام کرد که زنان تنها در ورزشگاههای یادگار امام تبریز، نقش جهان اصفهان، شهدای فولاد اهواز، آزادی تهران و سلیمانی سیرجان میتوانند برای تماشای بازیها حاضر شوند.
داستان نخ نمای زیرساخت ورزشگاهها
مسئولان فوتبال جمهوری اسلامی چه در بخش اجرایی و چه در بحث امنیتی در برابر مطالبات حضور زنان در ورزشگاهها در داخل و درخواستهای فیفا و فدراسیون فوتبال آسیا، این بار تقصیر را بر گردن زیرساخت های ورزشگاهها انداخته و اعلام میکنند که موضوع ممانعت از ورود زنان به ورزشگاهها به دلیل این است که زیرساختهای ورزشگاهها آمادهی میزبانی از آنها نیست. اینکه ورزشگاههای ایران در سطح استاندارد جهانی آمادهی میزبانی با کیفیت از تماشاگران ایرانی و خارجی در بازیهای داخلی و بینالمللی نیست، مسئلهای روشن است اما اینکه این ورزشگاهها باید به چه نحوی آمادهی حضور زنان باشد اولاً غیرواضح و ثانیاً بیشتر شبیه یک ادعای مبهم است. آیا تفکیک جنسیتی کامل سکوها باید صورت گیرد تا ورودی و خروجی ورزشگاهها و فضاهای مردان و زنان هیچ ارتباطی به یکدیگر نداشته باشند تا هیچ اختلاطی به وجود نیاید؟ یا اینکه مسئولان جمهوری اسلامی گمان میکنند مردان و زنان ایرانی فرهنگ تماشای فوتبال در کنار یکدیگر را نداشته و باید توسط آنها کنترل و نظارت شوند؟ اما مسئلهی اساسی و بنیادین دیگر این است که مراجع شیعه با نگاه زنان به فوتبالیستها با پیراهن و شورت ورزشی نیز تردید دارند و آن را مکروه یا حتی حرام میدانند. برعکس این مسئله یعنی تماشای ورزشهای زنان با حجاب آزاد توسط مردان اکنون به هیچ عنوان قابل بحث و طرح نیست.
مهدی تاج، رئیس فدراسیون فوتبال ایران در ابتدای سال ۱۴۰۲ در گفتگویی تلویزیونی ادعا کرد که هیچ مانعی بابت حضور بانوان در ورزشگاهها وجود ندارد مگر اینکه «سختافزار» یک ورزشگاه به ما این اجازه را ندهد و «ما در فصل آینده اگر مانعی پیش نیاید با شیب ملایمی این موضوع را آغاز میکنیم.» (۱) اما روشن بود که این سخنان مبهم و چند پهلو بهانهتراشی بیش نیست، چرا که ورزشگاههایی که ظرفیت مشخص دارند و سالها است شاهد حضور مردان تماشاگر هستند، چه فرقی میکند امروز تماشاگران آن زن باشند یا مرد؟
یکی از ورزشگاههای حساس که تا آخر لیگ برتر نیز با توجه به مسایل سیاسی داخلی و منطقهای، به بهانهی تعمیرات و بازسازی گاه مورد استفاده قرار نگرفت یا بازیها در آن بدون تماشاگر برگزار شد و بعضاً با شمار اندک و گزینشی، ورزشگاه آزادی تهران بود که در نهایت در اسفندماه ۱۴۰۲ برای بازی دربی مجوز حضور تماشاگران را دریافت کرد. در یکصد و سومین بازی دربی میان تیمهای استقلال و پرسپولیس تهران همین نگاه جنسیتزده و سلب آزادی تماشاگران زن و مرد وجود داشت، به طوری که زنان از درهای غربی و شرقی وارد ورزشگاه آزادی شدند. همچنین در این بازی به دلیل آنچه تعمیرات و بازسازی اعلام شد بخشی از ورزشگاه از دسترس خارج شده بود و همهی ظرفیت آن پر نشد. در این بازی که از بازیهای پرطرفدار لیگ برتر محسوب میشود و با استقبال گسترده روبهرو میشود، مجموعاً ۵ هزار بلیت به زنان هوادار دو تیم اختصاص یافت که ۲ هزار و ۵۰۰ بلیت سهم دو طرف هواداران استقلال و پرسپولیس بود که این موضوع اعتراضهای بسیاری در میان زنان علاقمند به تماشای این بازی را برانگیخت.
پیام یونسیپور، خبرنگار ورزشی، شهریورماه ۱۴۰۲ نسبت به تخریب با عجلهی ورزشگاه آزادی دو هفته مانده به آغاز لیگ برتر برای بیتماشاگر شدن عمدی مسابقات تهران افشاگری کرد و نوشت: «بهراستی چرا استادیوم آزادی، فقط چند ساعت مانده به شروع فصل جدید لیگ برتر فوتبال ایران، تخریب شد و سازمان لیگ اعلام کرد که نمیتواند در این ورزشگاه پذیرای تماشاگر باشد؟» (۲) در حالی که در ابتدای لیگ فدراسیون اعلام کرده بود بازیها در ورزشگاه آزادی با حضور زنان برگزار خواهد شد.
اما آیا میتوان برای عدم پاسخگویی به مطالبات مردم و مقابله با به وجود آمدن جو سیاسی و اجتماعات، وضعیت زیرساختهای ورزشی کشور را توسعه نداد و به زنان گفت که چون امکانات نداریم باید در خانه بمانید؟ در حالی که در کشورهای همسایه بزرگترین رخدادهای ورزشی با میلیونها تماشاگر و توریست در امنیت و با امکانات کامل برگزار میشود و میلیونها ارز برای اقتصاد و توسعه همهجانبهی این کشورها به همراه دارد و در حالی که در کشورهای اروپایی سادهترین، عادیترین و بیدغدغهترین کار خرید بلیت برای تشویق تیمهای فوتبال و شادی و هیجان در جریان بازی و پشتیبانی از تیمهای محبوب توسط شهروندان زن و مرد در کنار یکدیگر است.
آزادی سراسری ورزشگاهها
شاید بتوان حضور زنان در ورزشگاهها –هر چند محدود— اعم از در دو بازی دربی اخیر را رویدادی مثبت دانست که بالاخره جمهوری اسلامی مجوز ورود زنان به استادیوم را پس از بیش از چهار دهه صادر کرده است، اما کیفیت و شرایطی که فعلاً بر این مسئله حاکم است نشان میدهد که آنها هنوز قانع نشدهاند و صرفاً تحت فشار افکار عمومی و اخطارهای نهادهای ورزشی مانند فیفا، درهای ورزشگاهها را به روی زنان گشودهاند. در حالت عادی اما در بر همان پاشنهی سابق میچرخد و فشارهای سیاسی و امنیتی بر ورزش کشور مستولی است. زمانی که در جریان بازی استقلال و آلومینیوم اراک در فروردین ۱۴۰۳ یک جیمی جامپ زن وارد زمین شد، با برخورد شدید پلیس مواجه و سیدحسین حسینی، دورازهبان تیم استقلال زمانی که در دفاع او را در آغوش گرفت با مجازات یک جلسه محرومیت، ۳۰۰ میلیون تومان جریمهی نقدی و عذرخواهی در رسانههای رسمی مواجه شد و بسیاری از جناحهای تندرو و رسانههایشان نیز بار دیگر بر طبل «دلواپسی» کوبیدند و خواهان باطل شدن مجوز حضور زنان در ورزشگاهها شدند. در پی آن، بار دیگر حضور زنان در ورزشگاههای اراک و تبریز ممنوع اعلام و بازی پرسپولیس و آلومینیوم در هفتم اردیبهشت ماه سال جاری در ورزشگاه اراک بدون حضور زنان برگزار شد. در خصوص سایر ورزشگاهها نیز گروههای تندرو با انتشار فیلمهای شادی و هیجان و آنچه آنها بیحجابی زنان میدانند خواستار ممنوعیت ورود زنان به ورزشگاهها هستند.
تمام محدودیتها در حق زنان ورزشدوست، در واقع رفتارهای نامطلوب و فشار مضاعف اجتماعی و سیاسی و عقیدتی است که معلوم نیست چه زمانی قرار است از بین بروند و مسیر ورود زنان به ورزشگاهها از نحوهی ورود به استادیوم تا جایگاهی که برای زنان در نظر گرفته میشود و تعداد بلیتی که به زنان و دختران اختصاص میگیرد، صورت عادی و اصولی به خود بگیرد.
در واقع نمیتوان موضوع توسعه ورزش در کشور و مشارکت در آن را در شرایطی که نیمی از آن را زنان تشکیل میدهند، منوط به خواست گروههای تندرو و رادیکال و نهادهای امنیتی و سیاسی کرد که هر زمان اراده میکنند درهای ورزشگاهها را بر روی همهی تماشاگران یا فقط زنان میبندند و هر زمان میخواهند از فشارها و تعلیق فیفا خلاص شوند به گروهی از زنان اجازه میدهند با نظارت و کنترل امنیتی شدید وارد شوند یا اینکه از تماشاگرنماها و عناصر وابسته به خود برای پر کردن سکوها استفاده میکنند.
رویدادهای سال گذشتهی لیگ برتر در موضوع حضور زنان در ورزشگاهها نشان میدهد که هنوز ما با استانداردی که در سایر جوامع برای زنان وجود دارد فاصلهای معنادار داریم و کماکان زنان نباید برای احقاق این حق دست از مبارزه بکشند.
نظرات
ارسال یک نظر