رد شدن به محتوای اصلی

اجرای مخفیانه حکم اعدام یک زندانی در زندان مرکزی قاین

 

 

 حکم اعدام یک زندانی اهل زاهدان به نام ناصر رحیمی (رخشانی)، که پیشتر بابت اتهامات مرتبط با جرایم مواد مخدر به اعدام محکوم شده بود، به طور مخفیانه در زندان مرکزی قاین خراسان جنوبی اجرا شد.

بر اساس گزارش رسیده به سازمان حقوق بشری هه‌نگاو، سحرگاه چهارشنبه ٦ تیر ۱۴۰۳ (٢٦ ژوئن ۲۰۲۴)، حکم اعدام ناصر رحیمی، ٣٢ ساله، ساکن مشهد و پدر یک فرزند در زندان مرکزی قائن اجرا شد.

به نوشته مجموعه خبری حال‌وش، ناصر رحیمی از سه سال پیش، بابت اتهامات مرتبط با جرایم مواد مخدر در قاین بازداشت و سپس به اعدام محکوم شده بود.

اجرای حکم اعدام این زندانی، بدون اطلاع بستگان و انجام آخرین ملاقات با خانواده‌اش، صورت گرفته است.

خبر اعدام این زندانی، تا زمان تنظیم این گزارش، در رسانه‌های حکومتی به ویژه رسانه‌های نزدیک به قوه قضاییه اعلان نشده است.

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

کتاب چرا خدا وجود ندارد آرمین نوابی

دانلود کتاب چرا خدا وجود ندارد نوشته آرمین نوابی

تداوم بازداشت و بی خبری از وضعیت آگاه صادقی، شهروند بهائی

        خبرگزاری هرانا – آگاه صادقی، شهروند بهائی ساکن بوکان علیرغم گذشت حدود سه هفته از زمان دستگیری، کماکان به صورت بلاتکلیف در بازداشت بسر میبرد. بی خبری از وضعیت این شهروند، افزایش نگرانی های خانواده و نزدیکان وی را در پی داشته است. به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، آگاه صادقی، شهروند بهائی کماکان در بازداشت بسر میبرد. یک منبع نزدیک به خانواده این شهروند بهائی ضمن تایید این خبر به هرانا گفت: “آقای صادقی حدود سه هفته پیش توسط نیروهای امنیتی در بوکان بازداشت شد. پیگیری نزدیکان این شهروند بهائی جهت کسب اطلاع از آخرین وضعیت و محل نگهداری وی تاکنون بی نتیجه بوده است، امری که به افزایش نگرانی های خانواده این شهروند منجر شده است.” بر اساس گزارشاتی که به دست هرانا رسیده است، ماموران پس از بازداشت این شهروند، به منزل شخصی وی مراجعه کرده و ضمن تفتیش محل، برخی از لوازم شخصی او و خانواده اش را ضبط کرده اند. شهروندان بهائی در ایران از آزادی‌های مرتبط به باورهای دینی محروم هستند، این محرومیت سیستماتیک در حالی است که طبق ماده ۱۸ اعلامیه جهانی حقوق

بهشت بهانه ای برای جهنم کردن دنیاست

چون درک و فهم ما از زندگی خیلی ناچیز هست و میدونیم که هر لحظه ممکنه یک مصیبتی به ما وارد بشه زندگی توی همچین شرایطی خیلی دشوار و نگران کننده هست و ما براش یک راه حل میسازیم مردم میرن از فال گیر ها و آخوندها میپرسن تا یک سرنخی از آینده بدست بیارن بعد دمبال این هستن که سرنوشت با اون ها رفتار رئوفانه ای داشته باشه یا اینکه از خدا میخوان که به اونها احساس امنیت کاذب میده که این به هیچ دردی نمیخوره